خدای مهربان

سلامباز دوباره موضوع تکراری هست ولی واقعا چرا رسم دنیا بر این شده حتما طرف مقابل باید برای ادم مرام بگذاره!!!چرا من هیچ وقت کوتاه نمیام نه تنها در بحث حقوق مادی بلکه حتی در ابراز احساسات، خصوصا ابراز علاقه!چرا ادمها دوست داستنشون رو پنهان میکننشاید فکر کنن غرورشون در قبال ابراز علاقه و عشق واقعی مورد تحقیر قرار میگیرندولی بنظر من پنهان کردن ابراز علاقه و محبت فقط محب را از حبیب نا امید کرده و گاهی هیچ راه بازگشتی باقی نمیگذاره بیان از همین الان اگر کسی که ابراز علاقه به ما داشت و خودمون هم واقعا دوستش داشتیم راحت ابراز کنیم خدای مهربان...

سلامخوبی نمدونم کجایی ولی بدون برام خیلی اهمیت داری همیشه به یادت بودم بدون اینکه بشناسمت، بدونم کجایی، بدونم ... ولی همیشه در انتظارت هستم... پیدات بکنم نزدیک ترین فرد تو زندگیم میشی... ولی نمدونم اخلاقیاتت چطوره... دوس دارم عین من که نمیشه توقع داشت ولی بتونیم همو درک کنیم... خیلی واسم سخته لحظاتی که واقعا جای خالی تو رو کنارم حس میکنم... خیلی پیش میاد که روزگار و همه دنیا سر ادم خراب میشه، تنها میرم پیاده روی ولی منار خودم حضورت رو حس میکنم... میدونم مایه ارامشی ولی خوب کی میرسی... نمیگی مرد زندگیم رو نباید تنها بگذارم... تو این دنیای گرگ صفت... هفته ی پیش یک مساله ای تو فامیلهای نزدیک پیش اومد که به مامانم گفتم مامان من فقط ادم با خانواده میخوام. دیگه هیچ محدودیت خاصی ندارم ولی واق خدای مهربان...

سلام حواسم نبود تو پست قبل یکم زیاد حرف دل زدیم به کسی که ندیدمش تا به خودش بگم... ------------------------------------ ولی یک موضوع جالی تو ذهنم هست: تاهل مایه پیشرفت هست یا پس رفت،خیلی از دوستان ما که ازدواج کردن . واقعا پیشرفت کردن تو کارشون، دلیلش رو بعدا توضیح میدم ولی یکیشون تاکید داره که واقعا آرامش لحظات سخت زندگی رو کسب کرده...ولی از طرف مقابل دنیای دانشجوهام جالبه: آقایون میگن استاد متاهلیم رحم کنید باید باید باید...خانمها هم میگن استاد متاهلیم و سختی های مختلفی داریم...از واحدهای درسی تا پروژه پایانی همه تحت تاثیر متاهلی قرار گرفته... اخیرا هم نمدونم چرا خانمهای متاهل برنامه ریزی کردن دم انجام پروژه های پایانیشون بچه دار بشن و ... دیروز از بچه های مهندسی پزشکیمون که پارسال ا خدای مهربان...

سلام خوشم میاد وبلاگ خلوتی دارم خودم با خودم دارم حرف میزنم دیشب این موسیقی متن وبلاگم عامل یاداوری همین موضوع شد،  دو تا دوست دارم که با هم زندگی میکنند، یک خانمی در محیط کار این دو نفر بود، یکیشون میخواست پیشنهاد ازدواج بده به ایشون ولی قبلش از دومی پرسید اگر قصدی نداره اولی اقدام کنه، اونم گفت نه و اولی شروع کرد و پیشنهاد و ... (البته هنوز تو فازهای نازکشیدن خانم هست)  حالا از زمانیکه مساله اولی با این خانم همکار جدی شده دومی شروع کرده به احساساتی شدن و ناراحتی نسبت به اقدام دومی... دیشب تو یک گروه همکارهامون این موسیقی رو گذاشته بود، خیلی به دلم نشست ولی بنظر این ذات ادمی هست که همیشه اون چیزی که دست یکی میبینه واسش جذاب میشه و ... ------------------------------- خدایا دست همه رو ب خدای مهربان...

تن آهنگ میخوام برم به مشهد آقاسی می دونی می خوام چیکار کنم میدونی میخوام کجا برم؟ میخوام برای کفترا یه خورده گندم ببرم اونجا که گنبدش طلاست با کفتراش پر بزنم دوسش دارم اماممه در خونشو در بزنم بعضی شبا تو خونمون بابام به مادرم میگه میخوام برم امام رضا به خدا دلم تنگ دیگه بابام میگه امام رضا مریضا رو شفا میده دوای درد مردمو از طرف خدا میده میخوام برم به مشهد و یه هفته اونجا بمونم تو حرم امام رضا نماز حاجت بخونم بهش بگم امام رضا مریضا رو شفا بده دوای درد مردمو از طرف خدا بده آقاجون میخوام بیام به مشهدت به طواف کفتری گنبدت براشون یه کیسه گندم بیارم خبر از دردای مردم بیارم بهشون بگم برام دعا کنن اونقدر تا که تورو رضا کنن خدای مهربان...